چهار بچه را که روی چهار تخت بزرگ برده بود ، جوجه قصد نداشت حتی یک ثانیه از او پشیمان شود و به محض اینکه شلاق را در دست گرفت شروع به ضربه زدن به پشت و باسن کرد ، حرکت کند ، نه اینکه ضربه او را رها کند و مجازاتش را به طور کامل دریافت کند. فروتنانه تحمل کرد و لبهایش را از درد گزید. دستانش را به پشت بست و او را روی پشت خود غلتاند و بلافاصله برای صبرش به عکس سکس زن و مرد خارجی او پاداش داد. پاهایش را باز کرد و کلاهی به صورتش بست ، سوراخ خود را از طریق جوراب شلواری نایلونی برده لیس زد و نفس او را نگه داشت. بیش از هر چیز او می ترسید که ناراضی شود و دوباره مورد ضرب و شتم قرار گیرد. او بیدمشک خود را به او نشان داد و سپس شلاق را گرفت و اگر دوباره کمر را گاز گرفت ، او را مورد آزار و اذیت قرار داد. سپس او را مجبور كرد كه دوباره لیس بزند ، اما او از قبل به پشت دراز كشیده بود و پاهایش را روی شانه هایش انداخته بود ، اما بدون گرفتن سوفل ، شلاق را برداشت.